دولت دوازدهم محکوم به حصول برجامهای منطقهای
ایران باید با سیاست خارجی فعال علاوه بر جلوگیری از افزایش تنشها در منطقه، رایزنیها را برای استقرار نظام یکپارجه سیاسی در کشورهایی مانند سوریه، لبنان و بحرین دنبال کند.
حسن روحانی سال ۹۲ و در تبلیغات ریاستجمهوری”چرخیدن چرخ اقتصاد همراه با به چرخش درآمدن سانتریفیوژها” را برنامه خود عنوان کرد و برای اولین بار از گفتمان دیپلماسی دست بالا در مناظرات انتخاباتی سخن به میان آورد.
با شروع کار دولت یازدهم در کنار سایر برنامهها تمرکز اصلی حسن روحانی بر دیپلماسی فعال و به کرسی نشاندن حرف ایران در مجامع بینالمللی بود.تلاشهایی که علیرغم همه سنگاندازیهای داخلی، منطقهای و بین الملی به بار نشست و موجب حصول توافق برجام شد.
برای اولینبار یک کشور با اتکا به توان سیاسی و دیپلماتیک خود توانست از ذیل بند ۷ منشور شورای امنیت سازمان ملل خارج شود و حقانیت ادعای صلح آمیز بودن برنامه هسته ای خود را به دنیا ثابت کند.
به یاد داریم که در گذشته عدم آشنایی مسئولان کشور با ادبیات دیپلماسی و واکنشهای عجولانه و گاه متناقض در سیاست خارجی موجب شده بود دشمنان فوبیای ایران را در فهم مخاطبجهانی دیکته کنند و با سوءاستفاده از سیاستهای لجام گسیخته دولت وقت از همه ابزارهای سیاسی، اقتصادی و… علیه ملت بزرگ ایران استفاده کنند تا باعث انزوای کشورمان در پهنه جغرافیایی شوند.
اما در آن دوران برای مردم دردناک تر از تحریم ها و وضعیت نابسامان اقتصادی کشور ،ایران هراسی گسترده در سطح مجامع بین المللی و رسانه ای بود.
آمریکا با شانتاژ رسانهای عظیم صهیونیستها و دلارهای نفتی برخی از کشورهای منطقه ایران را عامل بیثباتی در منطقه و تهدیدی برای امنیتجهان معرفی کرد و توانست در انزوای دیپلماتیک دولت وقت قطعنامههای متعددی را بر علیه ملت ایران وضع کند. ملتی که از دیرباز به تمدن و فرهنگاش شهره عالم بود، به دلیل ضعف دیپلماسی و عدم توانایی گفتمانسازی جهانی به وحشیگری، افراط و حتی تروریسم (که خود از بزرگترین قربانیان آن است) متهم شد.
مردم در سال ۹۲ با انتخاب گفتمان اعتدال و میانه روی، غبار سکون را از دستگاه دیپلماسی ایران زدودند و راه را برای پیشرفت کشور هموار کردند. در انتخابات اردیبهشت امسال نامزدهای رقیب روحانی با درک پیوند مردم با دیپلماسی و نهادینهشدن فرهنگ تعامل سازنده با دنیا در جامعه، سعی کردند با اتکا به وعدههای پوپولیستی و هجمههای سیاسی بیشتر در زمین اقتصاد و معیشت مردم بازیکنند و هر از گاهی هم دولت را به وادادگی فرهنگی متهم کنند.
شاید بتوان گفت “دیپلماسی فعال و گفتمان اعتدال” برگ برنده حسن روحانی در انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری بود. مردم ایران با وجود اینکه معیشت و اقتصاد را دغدغه اصلی خود میدیدند به دولتی رای دادند که دیپلماسی فعال را اولویت خود می دانست و شاید عدم تواناییدرک این رفتار مردم برای مخالفان دولت موجب شده تا هنوز در حال و هوای روزهای تبلیغات ریاست جمهوری بمانند و از هر تریبون و فرصتی برای ضربهزدن به دولت استفاده کنند.
مردم در آستانه ۴۰ سالگی نظام جمهوری اسلامی ایران به این باور رسیدهاند که بهبود وضعیت معیشت بدون برونگرا بودن اقتصاد و تعامل با دنیا امکان پذیر نیست اما دلواپسان این را نمیخواهند، نمیخواهند دولت به فکر چانه زنیهای بیشتر در مورد دیگر مسائل باشد.آنها خوب میدانند که اگر دولت موفق به رفع سایر تحریم ها و بهبود وضعیت ایران در کنشگری منطقهای شود دیگر امیدی برای تصاحب قدرت نخواهند داشت.
امروز داعش در عراق و سوریه نفسهای آخر خود را میکشد و با دست دادن ارتشهای این دو کشور در مرزها امکان جابجایی سریع نیروهای تکفیری همانند گذشته فراهم نیست و این کار را برای محور مقاومت آسان تر میکند. هرچند که آمریکا برای جلوگیری از به ثباترسیدن منطقه و تأمین امنیت اسرائیل دست به هرکاری خواهد زد؛ اما جبهه تضعیف شده تروریست ها بعید است بار دیگر بتواند روی پاهای خود بایستاد.
ایالات متحده آمریکا با آگاهی از پایان زمان مصرف تروریست ها برای مشغولسازی ملتهای منطقه به منظور تأمین امنیت رژیم جعلی صهیونیسم در تلاش است با نقش آفرینی جدید این بار کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس را مقابل ایران قرار دهد. دلیلی برای اثبات این ادعا سفر ترامپ به عربستان و عقد قراداد ۱۰۰ میلیارد دلاری نظامی با این کشور است. رئیس جمهور آمریکا در اولین سفر خارجی خود به خاورمیانه آمد تا با بادکردن عربستان جای پای خود را از طریق سعودی ها در منطقه محکم کند.
بررسی سیاست آمریکا در قبال منطقه نشان میدهد با فروکش کردن تب بحران در یک گوشه از خاورمیانه به سرعت فرآیند ایجاد بحران در نقاط دیگر از سوی دولت این کشور دنبال میشود و حال با خالیشدن باد تروریست ها این بار نوبت عربستان و متحدانش است تا باد شوند.
قطع روابط ۴ کشور عربی با قطر و ولیعهدی محمدبن سلمان درست پس از سفر ترامپ به عربستان روی داد و این یعنی آمریکا روند آغاز بحران جدید در خاورمیانه را کلید زده است. سعودی ها در تلاش هستند با ژست ضد تروریستی دول غربی، خود را به عنوان ژاندارم منطقه معرفی کنند. در شروطی که ۴ کشور عربی برای برقراری مجدد رابطه با قطر مطرح کردهاند،”عدم حمایت از تروریسم، عدم دخالت در امور داخلی کشورهای همسایه و قطع روابط با ایران”به چشم میخورد. شروطی که حاکی از دیکته جدید آمریکا برای عربستان است و به نظر میرسد در آینده باید شاهد بازیهای سیاسی تازه از عربستان و متحدان این کشور باشیم.
فراموش نکنیم که ایران به دلیل موقعیت ژئوپولیتیکی خاص و قرار گرفتن در نوک پیکان مقاومت خواسته یا ناخواسته باید در تمامی عرصههای سیاسی خاورمیانه دست به بازی بزند و هر حرکت اشتباه در این اقیانوس متلاطم به ضرر ملت تمام خواهد شد.
از سوی دیگر ایران با بحران جدی آب و محیط زیست مواجه است. مناطقی از کشور ما به دلیل عدم رعایت حقابه ایران توسط همسایگان با بحرانخشکسالی دست و پنجه نرم میکنند.ترکیه با استفاده از شرایط بحرانی عراق برنامه های سدسازی خود را به سرعت دنبال می کند و علاوه بر خشک کردن مناطق وسیعی از این کشور با گرد و غبار ناشی از این زیاده خواهی نفس مردم ساکن در جنوب و غرب ایران را به شماره انداخته است.
افغانستان، دیگر همسایه ما نیز با ساخت سد کجکی و عدم رعایت حقابه ایران علاوه بر خشککردن دریاچه هامون، سیستان را با بحران جدی آب روبه رو کرده است.
همه موارد فوق ما را با این حقیقت روبرو میکند که دولت دوم روحانی همانند چهار سال گذشته دیپلماسی مقدرانه را باید در اولویت کاری خود قرار دهد و بکوشد از سویی با افزایش روابط خود با کشورهای اروپایی و آسیایی و جذب سرمایه گذار به اقتصاد کشور سروسامان ببخشد و از سوی دیگر باید بازیگر تاثیرگذار در تحولات منطقه باشد.
دومینوهای بحران در خاورمیانه از پیش چیده شده است و ایران باید با سیاست خارجی فعال علاوه بر جلوگیری از افزایش تنشها در منطقه، رایزنیها را برای استقرار نظام یکپارچه سیاسی در کشورهایی مانند سوریه، لبنان و بحرین دنبال کند تا با روی کار آمدن دولتهای مقدر علاوه بر برقراری موازنه قدرت، منطقه را از دوران نا امنی عبور دهد.
به نظر می رسد با توجه به تجربه موفق دیپلماتهای ایران در مذاکره با ۶ کشور ابرقدرت دنیا (علیرغم دست سرتر دول غربی) دولت روحانی میتواند به برجام های منطقه ای دست پیدا کند.
آگاهی دلواپسان از توان بالای سیاستخارجی دولت موجب شده است تا تلاش کنند روحانی را در مسائل داخلی فریز کنند و با تشکل دولت سایه و ایجاد بحرانهای جعلی در افکار جامعه، دولتمردان را به مسائل اقتصادی و داخلی محدود کنند تا توانی برای بازی منطقه ای نداشته باشد.
حوادث روزهای اخیر نشان میدهد مخالفان دولت برای ضربه زدن به رئیسجمهور منتخب مردم از منافع ملی چشم پوشی کرده و زمینگیر کردن دولت حتی به قیمت آسیب دیدن نظام را در دستور کار خود دادند.
در این شرایط دولت دوازدهم باید بکوشد با دور ماندن از حواشی داخلی علاوه بر بهبود وضعیت اقتصاد به چاره اندیشی برای برونرفت منطقه از بحران بپردازد.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰